یادش تو دلم جاودنه است ....
" بسم الله نور"
یادش بخیر جه روزایی بود...
چه شبایی بود...
همش چشام گره خورده بود به حرم نگاهم فکرم از همه مهم تر دلم همه گره خورده بود به اونجایی که همیشه آرزوم بود....
هیچوقت یادم نمیره حرم آقارو فکر کنید حتی شباهم هنوز خواب میبینم خواب حرم چه خواب قشنگیم میشه...
مثل یه رویا گذشت یه رویا که حتی نمیتونستم بفهمم واقعیته یا نه نشستن تو بین الحرمین واقعیه یا نه ....
تو کربلام ترس داشتم ترس از اینکه تموم شه اینروزا که تمومم شد ... هعی خدا
بهترین دودلی دنیام نصیم شد اونجا نمیدونستم ادب اینکه بریم سمت حرم امام حسین یا اینکه باید از علمدار اذن ورود حرم برادرو گرفت ...
اونجایی که یه نگام به حرم حضرت سقا بود یه نگام به حرم حسین شهید
خلاصه تموم شدو من موندمو هزار درد که تو دلمه من موندمو بی قراری اربعین من موندمو چشم انتظاری اذن دوباره ی مادرم ...
یعنی میشه برم بازم ؟؟؟
دنیام تغییر کرد وقتی فهمیدم که چرا ضریح که محل ضربت خوردن اقام امام حسین با مقتل که محل شهادته فاصله داره
خیلی فکر کردم تا فهمیدم ولی کاش... کاش... کاش... نمیفهمیدم .....
اقا ضربت خورده بود ولی وقتی میدید به سمت خیمه ها حمله میکنن هی خودشو میکشید تا برسه به خیمه ها
تا بی حرمتی نشه به خواهرش به اهل بیتش یا صاحب الزمان ....
واسه حال بی قرارم دعا کنید دعااااااااااااااا
اللهمـــ عجلـــ لولیکـــ والفرجــــــ
- ۵ نظر
- ۱۷ آبان ۹۴ ، ۰۱:۲۱
- ۹۵۴ نمایش